English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spinner U پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pants U پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
hub U (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals U توپی و غلاف توپی گردان
bezel U پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet U ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screens U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
aerodynamic U ایرودینامیکی
aerodynamically U ایرودینامیکی
aerodynamic center U مرکز ایرودینامیکی
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
aerodynamic balance U تعادل ایرودینامیکی
aerodynamic coefficient U ضریب ایرودینامیکی
aerodynamic missile U موشک ایرودینامیکی
airfoil U جسم ایرودینامیکی
aerofoil U مقطع ایرودینامیکی
airfoil U مقطع ایرودینامیکی
darted U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
dart U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
aerodynamic U با استفاده ازقوانین ایرودینامیکی
aerodynamically U با استفاده ازقوانین ایرودینامیکی
darting U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
aerodynamic mean chord U وتر متوسط ایرودینامیکی
mean aerodynamic chord U وتر ایرودینامیکی متوسط
aerodynamic missile U موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
ride control U سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
whitcomb body U جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
blended U شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
pivot U توپی
tapping U توپی
tapped U توپی
tap U توپی
pivoted U توپی
pivots U توپی
ball joint U توپی
dowel U توپی
spigot U توپی
plugs U توپی
plugging U توپی
plug U توپی
to kick a ball U توپی را
spill U توپی
spilling U توپی
spilled U توپی
spills U توپی
cuticle U پوشش مو پوشش شاخی
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
rotor hub U توپی رتور
countersinck bit U مته توپی
pivot U توپی اتصال
spile U گل میخ توپی
pivoted U توپی اتصال
ball printer U چاپگر توپی
tapper U توپی گذار
pivots U توپی اتصال
fuse plug U توپی فیوز
hub bore U سوراخ توپی
ball joint U توپی اتصال
to catch a fly U توپی را ازهواگرفتن
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
stopper U توپی جلوگیری کننده
plug mill U دستگاه نورد توپی
stoppers U توپی جلوگیری کننده
plug U سربطری توپی گذاشتن
plugging U سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug U توپی تخلیه روغن
plugs U سربطری توپی گذاشتن
in U توپی که وارد دروازه شده
in- U توپی که وارد دروازه شده
beanball U توپی که هدف ان سر توپزن باشد
head U توپی کامل و سایر متعلقات
set up U توپی که به اسانی برگردانده شود
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
bleeders U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
lineball U توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creeper U توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creepers U توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeder U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
die U توپی که درحال افتادن برروی زمین است
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
pivots U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
netball U توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
inswinger U توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
pivoted U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
blade butt U انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
cuban fork ball U پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
outswinger U توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
pods U محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod U محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
guns U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
yorker U توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
hypervelocity U سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
snick U توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumpers U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouses U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
shrouded U پوشش
cowling U پوشش
facing U پوشش
involucre U پوشش
integument U پوشش
coverture U پوشش
casings U پوشش
hypethral U بی پوشش
crustification U پوشش
robes U پوشش
coat U پوشش
coated U پوشش
envelopment U پوشش
coatings U پوشش
coats U پوشش
coating U پوشش
surface U پوشش
surfaced U پوشش
encrustment U پوشش
surfaces U پوشش
head gear U پوشش سر
shroud U پوشش
facings U پوشش
sconce U پوشش
perianth U پوشش گل
concealment U پوشش
cover U پوشش
revetment U پوشش
camouflaging U پوشش
camouflages U پوشش
camouflaged U پوشش
capping U پوشش
coverings U پوشش
cladding U پوشش
involucrum U پوشش
overlay U پوشش
covers U پوشش
overlaying U پوشش
overlays U پوشش
camouflage U پوشش
encasing U پوشش
cases U پوشش
envelope U پوشش
casing U پوشش
mulches U پوشش
mulch U پوشش
encrustation U پوشش
capsule U پوشش
capsules U پوشش
coverage U پوشش
encrustations U پوشش
roofing U پوشش
roof U پوشش
roofs U پوشش
case U پوشش
envelopes U پوشش
masks U پوشش
masking U پوشش
sheath U پوشش
tunics U پوشش
tunic U پوشش
covering U پوشش
reimbursement U پوشش
reimbursements U پوشش
cowl U پوشش
cowls U پوشش
linings U پوشش
lining U پوشش
mask U پوشش
shield U پوشش
sheaths U پوشش
jackets U پوشش
packing U پوشش
tunc U پوشش
jacket U پوشش
shields U پوشش
disguise U پوشش
disguising U پوشش
disguises U پوشش
sheathing U پوشش
robe U پوشش
disguised U پوشش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com